هستی در حمام!!
هستی هنر دوست ما تو حموم بیشتر هوس می کنه که بخونه.می گم آماده ای لباساتو بپوشونم می گه صبر کن من یه شعر بخونم...بعد می گه خوب حالا شعر پلیس رو می خونیم...باز هم پلیسه مامانو جریمه کرده حتما مامان جون با گوشی صحبت کرده...با زهم پلیسه بابا رو جریمه کرده حتما بابا...(خودش شعرشو قطع می کنه و می گه )اینو نمی گم اون یکی رو می گم بخونید...آهای آهای پلیسا...آهای مهربونا...ما شما رو دوست داریم....(دوباره مکث می کنه و این بار بلندتر می گه )صدا کمه ...بلندتر...آفرین...تو شهر ها جاده ها شما دور می زنید به ماشینا می گید سبقت نگیرید...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی