هستی هستی ، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره

تمام هستی ما

خوب

برنامه خواب هر شب هستی جون

خونه ما یه خوابه!به همین دلیل هم تخت خواب هستی و تخت خواب من و بابایی تو یه اتاقه. اما... محاله هستی جون در کنار ما بخوابه.می دونید چرا؟برای اینکه تا می بینه ما دراز کشیدیم یه نگاهی به ما می کنه و می گه :پس من کجا بخوابم؟ بعد بدون اینکه منتظر جواب باشه می آد و وسط ما دراز می کشه.یه وقتهایی هم بالشش با خودش می آره. (به یاد اون ضربالمثل می افتم که می گه موشه خودش جا نمی شده جارو به دمش می بست! )و بعد اینقدر می خنده و می خندونه که هم خواب خودش می پره و هم ما ناامید می شیم که حالا حالاها بخوابه. بنابراین معمولا از همچین موقعیتی دوری می کنیم.یه تشک کوچیک داره که جاداره بگم با بالشش عکس خرگوش روش داره.هیچ وقت اجازه نمی ده بالشش طوری قرار بگیره که...
8 تير 1390

هستی و خانه داریش!

هستی جون از اینکه تو کاری ازش مشارکت بخواهیم خیلی لذت می بره. مثلا اینکه بهش بگیم برو کلید برقو بزن مهتابی رو روشن یا خاموش کن. یا اینکه تلوزیون رو روشن یا خاموش کنه. و چون ما تو اتاق غذا می خوریم دوست داره خودش سفره رو از آشپزخونه ببره اتاق. و اگه ببینه کس دیگه ای (من یا باباش این کارو کرده به شدت عکس العمل نشون می ده.مثلا سفره رو اگه ببینه ما بردیم اتاق خودش سفره رو می آره آشپزخونه و مجدد می بره اتاق! ) دیروز بهش گفتم بره تلویزیونو روشن کنه.اول باید کلید اصلی رو می زد و بعدش با کنترل روشن می کرد.دیگه ترتیبش دستش اومده رفت پاورشو زد اما همونجا موند گفتم چی شد؟دیدم هی ترای می کنه گفت مامان اون یکی روشن نمی شه. نه که دگمه تقویت کنندشو ...
8 تير 1390