هستی هستی ، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره

تمام هستی ما

خوب

برنامه خواب هر شب هستی جون

1390/4/8 3:27
نویسنده : مامانی
329 بازدید
اشتراک گذاری
خونه ما یه خوابه!به همین دلیل هم تخت خواب هستی و تخت خواب من و بابایی تو یه اتاقه.

اما...

محاله هستی جون در کنار ما بخوابه.می دونید چرا؟برای اینکه تا می بینه ما دراز کشیدیم یه نگاهی به ما می کنه و می گه :پس من کجا بخوابم؟ بعد بدون اینکه منتظر جواب باشه می آد و وسط ما دراز می کشه.یه وقتهایی هم بالشش با خودش می آره.شیطان(به یاد اون ضربالمثل می افتم که می گه موشه خودش جا نمی شده جارو به دمش می بست!نیشخند)و بعد اینقدر می خنده و می خندونه که هم خواب خودش می پره و هم ما ناامید می شیم که حالا حالاها بخوابه.

بنابراین معمولا از همچین موقعیتی دوری می کنیم.یه تشک کوچیک داره که جاداره بگم با بالشش عکس خرگوش روش داره.هیچ وقت اجازه نمی ده بالشش طوری قرار بگیره که اون خرگوشاش برعکس دیده بشند.حتی اگه تاریک باشه هم سرشو اشتباهی رو بالش نمی ذاره.حتما طرز قرار گرفتن خرگوشارو چک می کنه.؟!تعجب

بعله داشتم عرض می کردم...

من اون تشک و بالششو می برم پذیرایی می اندازم.البته قبل از خواب هم دو تا لیوان پر آب با مسواکشو می برم و می خوابونمش (اوه..بله بدون خمیر دندون چون خانم دکتر گفتند تا زمانی که روتون گلاب تف نمی کنه خمیر دندون به دندوناش نزن چون همین فلورایدی که قورت می ده رنگ دندوناشو عوض می کنه)مسواکشو که می زنم.چراغارو خاموش می کنیم و خودمونو به خواب می زنیم.باباش تو اتاق خواب.هستی  و من هم تو پذیرایی.

می گم ببین مامانی خوابیده توام چشمای نازتو ببند.اولش می بنده اما در اولین فرصت باز می کنه.و این بازی ادامه داره تا اینکه می گه لالایی؟یعنی براش لالایی بخونم.دوتا لالایی رو از اول براش خوندم که حالا که حرف می زنه به اختیار خودش انتخاب می کنه که کدومشو بگم.

این لالایی گفتن که به حدی می رسه من واقعا دهنم خسته می شه.می گه رو پا.و این یعنی می خوام رو پات بخوابم.دو دقیقه بیشتر رو پام دووم نمی آره که می گه :زمین...و این یعنی رو زمین می خوابم.رو زمین که می ذارمش.دو سه دقیقه بعدش می گه پیش بابا می خوابم.و من می گم برو...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)