هستی هستی ، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره

تمام هستی ما

خوب

علایقت

با بعضی از اطرافیانت (من-بابا-مامانم)سر به سرشون می گذاری .وقتی دراز کشیدن و کف پاشون معلومه می ری کف پاشونو قلقلک می دی و می خندی و می خوای ببینی عکس العمل اونا چیه؟ از اینکه وسایل سنگینی رو این ور  و اون ببری خیلی خوشت می آد. حالا دیگه تو کار بالا و پایین اومدن از مبل و تخت خواب حرفه ای شدی.! معمولا غذاتو که می خوری سرتو تکون می دی و می گی به به.و توپ بازی رو دوست داری. بازی اتل متل تو تو له -لی لی حوضک-و بازی پنج انگشت .به بازی اتل متل می گی ادل ادل با نوک انگشتت روی کف دست دیگت حرکت دایره ای درست می کنی و می گی:حوضک... آها..توپ بازیو اینطوری دوست داری که من یا بابت توپ رو بندازیم هوا یا روی زمین پرت کنیم ..تو هم هر ...
8 تير 1390

15 ماهگی

هر چیزی رو که دستت می گیری سعی می کنی بازش کنی.  دیروز از میز تلویزیون یه حلقه فیلم ویدیویی درآورده بودی بیرون و به بابات اصرار می کردی که نگاتیوشو درآره!!!! برای اینکه مشغول شی آلبوم عکسی که تو کاشان گرفتیم رو بهت دادم ..یک لحظه غفلت کردم دیدم داری دل و روده عکسهارو در می آری بیرون! ازت گرفتم.با سماجت ازم می خواستی و می گفتی..قوله... آخه عکس فاطمه توش بود.این عکسی هست که فروردین 88 با خاله فاطمه و عموامیر رفته بودیم کاشان اینم اون یه نمونه از اون عکسها.   ...
8 تير 1390

امان از درد دندون!

هستی جون 5 ماهه که بود دو تا از دندوناش دراومد.در کل خیلی شیر می خورد یعنی زمان زیادی شیرتو دهنش می موند.شبها هم که تا شیر نمی خورد خوابش نمی برد.بعضی وقتها یک شاعت می شد! و شاید جنس دندوناش هم به همه عوامل دامن زدند و با وجود اینکه از همون 5-6 ماهگی مسواک زدنشو شروع کردم و سعی می کردم زیاد بهش شکلات و بیسکوییت ندم اما... در حال حاضر دندوناش (4 تا آسیا)خراب شده و یکیش چند روزیه درد می کنه.از 7-8 ماه پیش هم کارم شده به دندونپزشک مراجعه کنم.سه بار هم دندوناشو وارنیش کردیم.اونقدر حساس شده بودم که همه می گفتند بی خیال شو اینهمه بچه دندوناشون خراب می شه سیاه می شه...بچم از بس دندون پزشک دیده از دین دکترها وحشت می کنه .شاید اشتباهم هم همین بو...
8 تير 1390

بدون عنوان

بالاخره هستی رو سه شنبه بردیم و خانم دکتر دندون هستی رو عصب کشی کرد البته پانسمان کرد تا هفته بعد. خودم خیلی استرس داشتم ولی طبق معمول نباید به هستی نشون می دادم.همش با خانم دکتر سعی می کردیم مشغولش کنیم.وای وقتی با اون شدت گریه می کرد انگار تمام وجودم درد می کشید. اما بعد از اینکه تموم شد راحت شدم.انگار یه بار سنگینی رو از رو دوشم برداشتند. ...
8 تير 1390

تونل سرسره در پارک

پریشب خاله فاطمه زنگ زد و  گفت دارند می آیند خونه ما. وقتی به هستی گفتم بیا خونه رو مدتب کنیم طیق معمول پرسید مامان کی می خواد بیاد.این سوال همیشگیشه.یا جواب می دم بابا داره می آد و یا می گم هیچ کس خودمون داریم زندگی می کنیم.به طوری که یکی از تکیه کلامهای هستی شده که :هیچی داریم زنده ای(همون زندگی خودمون)می کنیم. خلاصه انچنان حرفه ای به من تو مرتب کردن خونه کمک می کرد و خوشحال بود که نگو. فاطمه و امیرآقا اومدند.بعد از شام ساعت 12 شب بود که تصمیم گرفتیم بریم پارک یه هوایی بخوریم. تو پارک الغدیر هستی رو سوار سرسره کردیم یه تونل سرسره هم بود که مناسب بچه های بزرگتر بود اون شب هستی رو فقط سوار سرسره های کوچیک کردیم و خودمون یه دلی ا...
8 تير 1390

بدون عنوان

امروز صبح که داشتیم صبحونه می خوردیم تا اولین لقمه نون و پنیر خورد از درد دندونش ناله کرد و طفلی دیگه خودش نخورد منم که موزهارو گذاشته بودم بالکن تا سیاه نشند تو اتاق بهش گفتم یه دونه موز بیار بخور. اما اونم نصفشو نخورده بود که باز از درد دندون ادامه نداد. گذشت تا ساعت حول و حوش یک بعدازظهر بود من تو آشپزخونه مشغول پختن غذا بودم چند بار صداش کردم تا بیاد سیب زمینی سرخ کرده بخوره اما هیچ صدایی ازش نیومد.با تعجب رفتم اتاق خواب آخه بالکن مشرف به اتاق خوابه .! دیدم از بالکن دراومد تو اتاق اونم خندون و انگاری که با تمام صورتش موز خوده باشه گفت: از این ور خوردم دندونم درد نمی کنه. بعله موز برداشته بود خورده بود با ناباوری و خوشحالی رفت...
8 تير 1390

اینو بخورم دندونم درد نمی کنه؟

طفلی بچم یه هفته هست که یه وقتهایی یه چیزایی می خوره بعدشم از دندون درد می ناله.با وجود اینکه از همون 6 ماهگی که دندون دراورد مسواک زدنو شروع کردم.اما چون در هر صورت موقع خواب حدود یه ساعت شیر می خوردو ...خلاصه دندونش باید عصب کشی بشه.که تمام فکرمو مشغول کرده داریم دنبال یه دکتر خوب می گردیم که به غیر بیهوشی دندوناشو ترمیم کنه. الغرض امروز رفتیم خونه مامان بزرگ.با عمه اشرف یه سر رفتی بیرون تا سر کوچه.رفته بودید سوپر مارکت عمه می خواسته واست کل.چه بخره ازت پرسیده بود کلوچه می خوری گفته بودی که نه مامانم می گه اگه کلوچه بخورم دندونام درد می کنه. این جوابیه که اغلب این روزها در مقابل خوردن هر چیزی می دی.یا ازم می پرسی که اگه اینو بخورم دندو...
8 تير 1390

17 ماهگی هستی

88/05/10 خیلی از کلمه هایی رو که می شنوی تقلید می کنی.امروز با  خودت می گفتی :جوجو...پر..مامان ....پر من ازت پرسیدم:فاطمه؟ولی عوض فاطمه پر گفتی عمو...پر گفتم:دایی؟گفتی لیلان(منظورت نیلا بود)...پر گفتم :اشکان؟ تکرار کردی:اکان...پر...عمه...پر خلاصه همه رو به متعلقاتشون نسبت می دادی.
8 تير 1390

دیگه وقتشه که از شیر بگیرمت!

هفته آخر آبان ماه 89 این موضوع هم از مواردی بود که فکرش آزارم می داد.به نظرم خیلی موقعیت سختی بود.چون تو مدام شیر می خوردی. ماه قبل بردمت پیش دندونپزشک.18 تا دندون داری و روی دوتا از دندونات علایم پوسیدگی دیده می شه.خانم دکتر گفت در روز نهایت یه دونه شکلات می تونی بخوری. و من که به تو کم تنقلات می دادم تو رو محدودتر کردم.اما هرکسی که تو رو می بینه از سر دوست داشتن بهت شکلات می ده.و تو تا نخوریش ول کن نیستی. یکی از نکاتی هم که خانم دکتر اشاره کرد این بود که چون موقع خواب شیر می خوری شیر تو دهنت می مونه و دندونات پوسیده می شوند. در ثانی چون بیشتر شیر مامانی رو می خوری کمتر به غذا توجه می کنی. پس باید هر چه زودتر از شیر می گرفتمت. ...
8 تير 1390

21 ماهگیت و وسایل کمک آموزشی

از 6 ماهگیت به مرور با رشدت یه سری وسایل کمک آموزشی واست گرفتیم. یه سری کارت اموزش حیوانات داری که یه ماهی هست باهات کار می کنیم.تقریبا همه رو می شناسی و اسم اونارو می گی و صداشونو در می آری. از شیر و خرگوش خوشت می آد.به لاک پشتش می گی پوشک به اسب می گس ابس.
8 تير 1390