بدون عنوان
یک وقتهایی می مونم تو کارهای هستی .موقعی که منطقی حرف نمی زنه و با توجه به سنش هم متوجه نمی شه که خواسته اش یا کارش درست نیست.این جاها زل می زنم بهش تا شاید از رو بره
اما اون هم کم نمی آره و می پرسه"چرا اینجوری نگام می کنی؟ها؟ چرا هیچی نمی گی؟؟؟؟
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی