این روزها....هستی
اقتضای سن هستی لجباز بودن و مستقل بودنشه.این بعضی اوقات پدرو مادرهارو به خنده می اندازه و بعضی وقتها صبر ایوب می خواد.! مثلا:وقتی از پله ها بالا می ریم و دل هستی می خواد که خودش بالا بره یا باید باهاش دعوا کنی و مخصوصا وقتی تو خیابون یا پاساژی شاهد جیغ و بالطبع گریه هاش باشی که خوشایند نیست یا اینکه قبول کنی دستتو ول کنه از پله ها پایین بره تا خودش مجددا بالا بیاد! یا داخل اتاقی (روتون گلاب )دستشویی، جایی شده اما خودش می خواد درو باز کنه یا لباساشو در بیاره اونوقت باید یا شاهد جیغ و گریه هاش باشی یا حوصله کنی که دوباره درو ببنده و خودش باز کنه.یا لباساشو که شما از تنش در آوردی دوباره بپوشه یا بپوشونی تا خودش درآره!بعععععععععله جالبه...