بدون عنوان
یه ماهی می شه نرفتیم خونه عزیز هستی.و هستی جون دلش خیلی تنگ شده بهش گفتیم هوا گه گرم شد عید که شد میریم خونه شون.و خالا هر روز از خواب بیدار می شه می پرسه هوا گرم شده؟چند تا دیگه باید بخوابیم تا بریم خونه عزیز...
نویسنده :
مامانی
1:44